نماز پلی به آسمان

کلید بهشت



:: موضوعات مرتبط: ادبیات نماز، قطعه ادبی، ،
:: برچسب‌ها: کلید بهشت , نماز , نماز اول وقت, نمازخانه,
ن : مهربانو
ت : 1 اسفند 1394
موجبات حواس پرتی در نماز

موجبات حواس پرتی در نماز

وقتی از علما در مورد حال خود سوال كند و از نظر آنها نسبت به خود با خبر شود، مقداری مشكل حل خواهد شد.

بالاتر این كه، به عمل خود علما نگاه كند و ببیند كه آنها هم مثل او این قدر حساسیت دارند یا عملشان بر خلاف او است؟ اگر عملكرد علما را برخلاف خود یافت، پس باید بداند كه یقیناً دچار وسواس شده است.

۱. تندخوانی و شتاب زدگی

از موجبات حواس پرتی، تند خوانی و تعجیل در اتمام نماز است، كه علت سریع خوانی هم، عدم اهتمام به نماز است. چرا كه چنین افرادی، نماز را فقط برای رفع تكلیف می خوانند، لذا با كراهت و بی میلی عبادت را انجام می دهند و در نتیجه احساس خستگی می كنند.

انگیزه تند خوانی، حاضر شدن نزد محبوب كذایی است و از این كه چند لحظه ای در نزد كسی كه قلبش متوجه او نیست ایستاده، رنج می برد و می خواهد هر چه سریعتر به طرف كسی یا كاری كه دوست دارد پرواز كند.

اگر كسی قلبش متوجه خدا باشد و از این حضور راضی باشد، لزومی برای تندخوانی و فرار از نماز نمی بیند، چون در محضر كسی است كه باید باشد، لذا تمام حواسش را متمركز به محبوب واقعی می نماید.

۲. گناه

همان طور كه نماز، عامل بازدارنده از گناه است، فحشا و منكرات نیز مانع حضور قلب در نماز است. نماز و گناه رابطه متقابل و متضاد دارند. كسی كه اهل فحشا و منكر است، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد، چرا كه گناه اثر منفی خود را در نماز می گذارد و از طرفی نماز به میزان حضور قلب در آن، بازدارنده از معصیت و بزهكاری می باشد و این كه خداوند در قرآن كریم فرموده است:

«اِنّ الصّلوه تَنهی عنِ الفحشاء و المنكَرِ؛ نماز انسان را از فحشا و منكر باز می دارد» مسلماً نماز با حضور قلب را اراده كرده است، چرا كه حضور قلب یعنی حاضر شدن قلب در محضر خدا كه مبدأ پاكیهاست و قلب آدم فاسق، فاجر و گناهكار نزد معاصی است نه خدا؛ ممكن نیست دل آدمی هم در معاصی غرق باشد و هم در معنویّات.

با دقت معلوم می شود كسی كه غرق در شهوات و معاصی است، حقّ معنویّات و نماز را ضایع می كند و به همین جهت است كه خداوند می فرماید:

«فَخَلفَ من بعدهِم خلفٌ اضاعُوا الصّلوه و اتّبَعوا الشّهَواتِ فسَوفَ یَلقَونَ غَیّاً؛[۱] پس جانشینان این جمعیت پاك و خدا پرست، قومی شدند كه نماز را ضایع كردند و از شهوات پیروی كردند و به دنبال آن به گمراهی افتادند».

نتیجه آن كه با خدا بودن، منافات با اسارت در شهوات و گناه و آلودگی دارد. مسلماً روح و قلبی كه به گناه عادت كرده و انس گرفته نمی تواند قبله خدا و محل توجّه او باشد.

درمان

الف. با علل فساد و گناه مبارزه كنیم

ریشه گناه عبارت است از جهل، هوای نفسانی (منفعت) و ترس. اگر می خواهیم گناه از صفحه زندگی ما پاك شود، باید در مرحله اول، گناه را بشناسیم و بدانیم كه چه چیزهایی گناه و موجب فساد و آلودگی روح آدمی و اجتماع بشری است و در مرحله دوم به نقش مخرّب گناهان در زندگی خود و بشر توجه كنیم و آثار منفی آنها را با دقّت درك كنیم.

ب. از القائات، جهت ترك گناه كمك گیریم

برای این منظور باید به قلب خود تفهیم كنیم، اگر نماز خوان هستیم پس كلاه برداری برای چه؟ اگر نماز می خوانیم، پس چرا زنا، چشم چرانی، شراب و همراهی با دوست بد...؟ و با توجه به جنبه منفی گناه، از گذشته خود توبه كنیم و با القائات مثبت، امید به خوب شدن و عوض شدن و ... را در خود زنده كنیم.

ج. از خود نماز در ترك گناهان كمك بگیریم

به هیچ وجه نماز را ترك نكنیم، بلكه همواره عزم و همّت خود را متوجّه ترك گناه كنیم و در هنگام نماز به خلوص و حضور قلب بیشتر توجّه كنیم و از آن جا كه گناه و نماز رابطه متقابل دارند، به موازات ترك گناه به كسب حضور قلب و خالی كردن قلب از اغیار بپردازیم و این مطلب كه «نماز با توجّه، با گناه منافات دارد» را به قلب تفهیم كنیم و با خود تكرار كنیم كه قلب پر گناه آشیانه حق تعالی قرار نمی گیرد.

۳. چشم چرانی

چشم چران كسی است كه كنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفی خیره می شود و چه بسا نگهداری چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است كه ترك آن مشكل به نظر می آید.

چشم چرانی قبل از این كه برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد كند، برای خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات، مخصوصاً نماز می گردد. خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانی نهی نموده است. آن جا كه فرموده است:

«قُل للمؤمنینَ یَغُضّوا مِن ابصارِهِم... و قُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ...؛[۲] به مردان بگو دیدگان خود را فرو خوابانند و.. . به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند».

كسی كه معتاد به چشم چرانی شد، فكر و خیال و قلبش مشغول دیده می شود و روحش آشفته و ذهنش مشوّش می گردد و هنگام عبادت، قوه خیالش با این آشفتگی به پرواز در می آید و به شاخه هایی پرواز می كند كه با چشم خود مشاهده كرده است.

درمان

الف. كنترل چشم در همه حال

اگر در بیرون از نماز چشم آزاد بود، محال است هنگام نماز متمركز به خدا شود، اگر در بیرون نماز چشم فرّار بود، در هنگام نماز هم آزاد است؛ یعنی هر چه چشم ضبط كرده و ذخیره كرده، هنگام نماز مزاحم می شود. پس حفظ و كنترل حواس در نماز منوط به حفظ و كنترل چشم در بیرون از نماز است. چگونه ممكن است كسی كه عادت به نگاه پراكنی كرده، بتواند هنگام عبادت به طرف محبوب واقعی پرواز كند؟ قلبی كه آشفته محبوب پنداری است، چگونه معشوق واقعی را می بیند؟

تـو درون نـماز و دل بیرون گـشتها می كنی به جـهانی!

این چنین حالتی پریشان را شرم نآید نماز می خوانی؟!

۴. عوامل بیرونی

در شكل گیری نظام شخصیتی و روحی آدمیان، علاوه بر عوامل درونی و فردی، عوامل بیرونی نیز مؤثر است و این واقعیتی است كه دین واقع گرای اسلام به آن توجه كرده است، چرا كه روح انسانها دایماً دستخوش تأثیر پذیری از عوامل بیرونی است.

از عوامل بیرونی، دوست فاسد، مجلس گناه و محیط فاسد را می توان بر شمرد.

الف. دوست فاسد

همنشینی و مصاحبت با دوست فاسق، اثرات منفی در آدمی می گذارد، چرا كه شخصیت انسان بستگی به شخصیت دوست و همنشین او دارد و این واقعیتی غیر قابل انكار است كه امام صادق ـ علیه السلام ـ به آن اشاره كرد است:

«المرءُ عَلی دینِ خلیلهِ؛[۳] دین آدمی بستگی به نوع دین دوست او دارد».

تو اوّل بگو با كیان دوستی پس آن بگویم كه تو كیستی

همنشینی با كسی كه تارك نماز است، موجب ترك نماز یا سهل انگاری در آن می شود و همان طور كه دوست بد، اثر منفی در انسان می گذارد، انتخاب دوست خوب، نقش سازنده در آدمی دارد. همنشینی با كسانی كه اهل حضور قلب هستند، زمینه را برای تحصیل حضور قلب آماده می كند.

ب. مجلس و محیط فاسد

مجلس گناه و محیط فاسد خانواده، اجتماع و... جوّ روحی انسان را فاسد می كند و جوّ روحی فاسد، زمینه لازم را برای رشد معنویات از بین می برد. به میزان تأثیر پذیری از مجلس گناه و محیط فاسد، معنویات ضعیف می شود.

به همین جهت است كه امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«لا ینبَغی لِلمُؤمنِ اَن یجلسَ مجلساً یُعصی الله فیه و لا یقدرُ عَلی تَغییِره؛[۴] شایسته نیست، مؤمن، در مجلسی كه معصیت خدا در آن می شود و قادر بر تغییر آن نیست، بنشیند». مجالست با گناهكاران، روان آدمی را بیمار نموده و اسارت نفسانی را شدّت می بخشد و ذهن را آشفته می كند.

چگونه ممكن است كسی در فلان مجلس فساد، پای فیلم مخرّب ویدئو و ماهواره بنشیند و بعد در محضر خدا حاضر گردد؟ چگونه ممكن است چشمها به تماشای تصاویر مبتذل و فیملهایی كه رقص فلان رقاص را نشان می دهد، بپردازند و خاطره آنها در نماز مزاحمت ایجاد نكند؟ چگونه خدا در قلبی كه غیر خدا حكومت می كند، جا دارد؟

۵ . موانع مقدماتی

نمازگزار برای این كه بتواند با سكون و طمأنینه در محضر خدا حاضر شود، بایستی تمام موانع را از سر راه بردارد، از جمله موانعی كه باید برداشته شود، پرخوری، كثرت خواب، جلوگیری از بول، كسالت و خستگی، است.

الف. پرخوری

پرخوری علاوه بر مضرات جسمی و فیزیولوژیكی دارای مضرّات روحی و روانی نیز هست كه از جمله ناراحتیهای روحی آن، مانع بودن از قلب در نماز است.

پرخوری بیش از حد، موجب بی حالی و كسالت در عبادت و كسالت و بی حالی موجب حواسپرتی در نماز می گردد.

و در روایتی از رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ داریم كه:

«من تعوّدَ كثرهَ الطّعام و الشّرابِ قسی قلبهُ؛[۵] هر كس زیادی خوردن و آشامیدن عادت او شود قلبش سیاه می شود».

ب. پرخوابی

پرخوابی هم یك نوع مریضی است كه مبتلا به آن نه تنها توفیق تحصیل حضور قلب پیدا نمی كند، بلكه تارك نماز هم می شود.

پرخوابی و اعتیاد به آن، جسم را بی حال می كند و موجب ضعیف شدن اراده می گردد و اعتماد به نفس از آدمی سلب می شود كه در نتیجه آدمی در مقابل معنویات عكس العمل منفی نشان می دهد، چنین شخصی در نماز با حالت خواب آلود روبه رو می شود و هنگام بیدار شدن از خواب، به سختی بر می خیزد و به علت اسارت خواب، با بی حالی وضو می گیرد و طوری صورت را می شوید كه خواب از سرش نپرد و در هنگام نماز در فكر خواب است و با اتمام نماز دستِ و پا شكسته، به طرف رختخواب پرواز می كند، چرا كه محبوبش خواب است و نماز مزاحم بود.

________________________________________

[۱] . مریم (۱۹) آیه ۵۹.

[۲] . نور (۲۴)، آیه ۳۰ و ۳۱.

[۳] . اصول كافی، ج ۲، ص ۳۷۵.

[۴] . اصول كافی، ج ۲، ص ۳۷۴.

[۵] . نهج الفصاحه، ص ۵۷۳.

 



:: موضوعات مرتبط: جضور قلب، ،
:: برچسب‌ها: نماز, نمازخانه, تندخوانی, حواس پرتی در نماز,
ن : مهربانو
ت : 1 اسفند 1394
آرامش در نماز

بسم الله الرحمن الرحیم

در يكي از جنگ‌ها كه پيامبر همراه لشكر بودند، در شبي كه پاسباني لشكر اسلام بر عهده‌ي عباد بن بُشر و عمّار ياسر بود، نصف اول شب نصيبِ،‌ عباد گرديد و نصف دوم نصيب عمار، پس عمار خوابيد و تنها بُشر بيدار بود و مشغول نماز گرديد در آن حال يكي از كفار به قصد شبيخون زدن به لشكر اسلام برآمد به خيال اينكه پاسباني نيست و همه خوابند از دور عباد را ديد ايستاده و تشخيص نمي‌داد كه انسانست يا حيوان يا درخت براي اينكه از طرف او نيز مطمئن شود تيري به سويش انداخت تير بر پيكر عباد نشست و او اَبداً اعتنايي نكرد، تير ديگري به او زد و او را سخت مجروح و خونين نمود باز حركت نكرد تير سوم زد پس نماز را كوتاه نمود و تمام كرد و عمار را بيدار نمود عمار ديد سه تير بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون كرده گفت: چرا در تير اول مرا بيدار نكردي عباد گفت: مشغول خواندن سوره‌ي كهف در نماز بودم و ميل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نمي‌ترسيدم كه دشمن بر سرم برسد و صدمه‌اي به پيغمبر برساند و كوتاهي در اين نگهباني كه به من واگذار شده كرده باشم هرگز نماز را كوتاه نمي‌كردم اگر چه جانم را از دست مي‌دادم


سفينة البحار، ج2، ص14



:: موضوعات مرتبط: عوامل جذب به نماز، قصص الانبیا ، اسرار نماز، روانشناسی نماز، ،
:: برچسب‌ها: آرامش در نماز, نماز دلها, نمازخانه, تبیان, راسخون, گوگل, یاهو, ورزش3, دنیای نماز, آیات نماز, ,
ن : مهربانو
ت : 1 اسفند 1394
احکام سجاده
روی سجاده و قالیچه‌ای که آیات قرآن یا کلمه «الله» نوشته شده، نماز خواندن جایز است، ولی اگر آن قسمت زیر پا یا بدن انسان قرار گیرد، نماز باطل و گناه کرده است؛ زیرا اهانت به‌حساب می‌آید.
*سجده‌کردن روی فرش و سجاده باطل است و انسان باید هنگام سجده، پیشانی را بر چیزی که گیاه است (و قابل خوردن یا پوشیدن برای انسان نباشد) و یا جزء زمین باشد، قرار دهد. پس اگر سجاده حصیر باشد، سجده بر آن اشکال ندارد.
*نمازخواندن روی فرش و سجاده غصبی، به فتوای بیشتر مراجع تقلید باطل است؛ مثل این‌که فرش یا سجاده را سرقت نموده یا به‌زور از کسی گرفته یا نسیه خریده و تصمیم دارد پول آن را نیز نپردازد، یا خمس به آن تعلق گرفته و خمس آن را نپرداخته است.
*نمازخواندن روی سجاده ابریشمی برای مردان و زنان اشکال ندارد، زیرا پوشیدن ابریشم بر مردان حرام است نه قرارگرفتن روی فرش که پوشش به‌شمار نمی‌آید.
*نمازخواندن روی سجاده و فرش نجس، اگر خشک باشد، اشکال ندارد.
*پرسش: اگر زمین یا فرشی غصبی باشد و بر روی آن، سجاده یا فرش مباح قرار داده شود، ‌خواندن نماز و قرآن در آن‌جا چگونه است؟
*جواب: فقهایی که نماز در مکان غصبی را باطل می‌دانند، فرقی نمی‌گذارند بین غصبی‌بودن مکان با واسطه یا بدون واسطه، پس در فرض مزبور، نماز باطل است.
 
منبع: حوزه


:: موضوعات مرتبط: احکام نماز، آداب نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام نماز, احکام سجاده, نمازخانه, آداب نماز,
ن : مهربانو
ت : 1 اسفند 1394
نقش نماز در آرامش روانی خانواده

نقش نماز در آرامش روانی خانواده
دكتر محسن ايماني- خانواده و نماز ،ص37

آیه شریفه‌ «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» حكایت از آن دارد كه با یاد خدا دل‏ها آرامش می‏گیرد. دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه كه دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان می‏یابد. پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذكر باری تعالی پرداخت. ذكر اكبر خدا نیز نماز است و قرآن می‏فرماید: « و لذكر اللّه اكبر»
نتیجه آن كه چون گویندگان ذكر الهی كه دل هایی آرام و نفوسی مطمئن دارند، گرد هم آیند و خانواده‏ای را شكل بخشند، آن خانواده از آرامش برخوردار است و در خانه آرام، صفا و صمیمیت موج می‏زند و مالامال از نور خداست.
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست هر جا كه صفا هست در آن نور خدا هست
نماز خواندن و انجام عبادت، برای نمازگزار آرامش روانی پدید می‏آورد و دل مؤمن را امنیت می‏بخشد، آن هایی كه توفیق بیشتری در برگزاری نماز داشته‏اند، به آرامش بیشتری نیز دست یافته‏اند. یعنی آن‏ها كه علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نموده‏اند، در بررسی‏های موردی آرامش بیشتری را گزارش كرده‏اند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه كنند. سخن چنین كسانی این است كه:
برخیز كه عاشقان به شب راز كنند گرد در و بام دوست پرواز كنند
هر در كه بود فراز بر خود بندند الا در دوست را كه شب باز كنند
آنان حلاوت عبادت خالص در شب و رازگویی با خداوند عالمیان را دریافته‏اند، چرا كه شب فرصتی مناسب‏تر برای عبادت بی ریاست. قرآن می‏فرماید: «انّ ناشئه اللّیل هی اشدّ وطأً و اقوم قیلا» پس فقط صاحبان خلوص و عاشقان عبادت خدا، شیرینی راز و نیاز با او را درمی‌یابند و می‏توان گفت:
شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس تو چه دانی كه شب سوختگان چون گذرد
پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است. اینك به اختصار برخی از نقش هایی كه نماز در آرامش روانی دارد، مرور می‏كنیم:
1ـ عدم احساس گناه و یا كاهش آن
آدمی آنگاه كه به سجاده می‏نشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا كه قرآن می‏فرماید «لا تقربوا الصّلاه و انتم سكاری» آنگاه كه مست هستید، نزدیك نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.
نماز آدمی را از فحشا و منكرات باز می‏دارد. «انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنكر» شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگی‏ها در پرتو نماز محو و نابود می‏شوند. با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاك و مصفّا می‏شود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست می‏آید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی كه در آن تاریكی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز می‏شود. چنان كه پیامبر فرموده انسانی كه نمازهای پنجگانه را به جای می‏آورد، مانند آن است كه در رودی پنج بار شنا كرده و از آلودگی‏ها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبكی بار گناه آدمی می‏انجامد. زیرا قرآن می‏فرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» به درستی نیكی‏ها، بدی‏ها و گناهان را می‏زدایند و از بین می‏برند و نماز یكی از برترین حسنات است.
پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و ناامنی بدانیم و گناه نكردن و یا انجام عملی را كه گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه می‏گردد و اگر فردی گناهی را مرتكب شده انجام نماز كه یكی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف می‏دهد و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا می‏كند، می‏توان نتیجه گرفت كه به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یكایك اعضای خانواده نمازگزار باشند، همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان می‏آورند و در پناه آن با موفقیت زندگی می‏كنند. زیرا احساس گناه در همه آنان كاهش می‏یابد.
امروزه كه مسأله بزهكاری و بویژه بزهكاری‏های نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم می‏توانیم مانع بروز بزهكاری‏ها شده و یا آن‏ها را به میزان قابل توجهی كاهش دهیم. تجارب نگارنده در كانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاكی از آن است كه در میان بزهكارانی كه در كانون حضور می‏یافتند، نوجوانان نمازگزار كمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانواده‏ای بسامان را زمینه سازی نماییم. چرا كه با عدم ارتكاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حكمفرما می‏شود. و دیگر كسی نگران ارتكاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمی‏هراسد. زیرا كه نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
2ـ وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی
خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت می‏شود. شخصیت برخوردار از توحید به گونه‏ای است كه جنبه‏های گوناگون آن با یكدیگر در تضاد نیستند. یعنی فرد آنچه كه در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل می‏كند و چون اینگونه رفتار می‏كند، خود نیز در خویشتن تضاد نمی‏یابد و در نهایت به یكپارچگی (خویشتن) دست می‏یابد به نحوی كه جنبه‏ای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید می‏كند و انسان به هنگام برخورد با او احساس می‏كند كه با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم می‏آورد؟
انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان می‏آورد، او را اللّه خطاب می‏كند و رب عالمیان می‏نامد. (آیه قل هو اللّه احد به نحو بارزی حكایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است. آنچه كه باعث تشتت و تفرقه می‏شود، ایمان داشتن به ربّ‏های گوناگون است. قرآن می‏فرماید:
ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار آیا داشتن رب‏های متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی كه قهار است؟ قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی می‏كند و می‏فرماید: «لو كان فیهما الهه الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنین می‏شد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر می‏گرفت و آنان كه اكنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
اعضای خانواده نیز اگر همه با یكدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یكدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یكدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
سؤال این است كه چه كسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار می‏دهند. آن‏ها كه در درون خویش تضادی دارند و یا آن‏ها كه با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را كاهش می‏دهد. زیرا كه به شخصیت فرد وحدت و یكپارچگی می‏بخشد و دیگر آن كه افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یكدیگر منسجم و متحد می‏سازد. لذا بین آن‏ها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نمی‏شود. در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، كمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است كه در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا می‏كند. پس نماز می‏تواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یكپارچه سازد تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا». بدین ترتیب ملاحظه می‏شود افرادی كه به وحدت درونی دست یافته‏اند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (كه یكی از مصداق‏های آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یكی از رموز آرامش آن است.
3ـ افزایش اعتماد به نفس
نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم می‏آورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می‏گوید، از او استعانت می‏جوید. «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» توان بیشتری را در خود احساس می‏كند كه ناشی از اتكای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتكایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد می‏گردد. او در این حال خود را بسان قطره‏ای می‏داند كه با دریا پیوند خورده است.
قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست
بدین ترتیب درمی‏یابیم كه آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار می‏گیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی می‏یابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد می‏گردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیت‏های او در زندگی می‏شود. زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان كه قرآن می‏فرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاه از نماز و روزه كمك بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفق‏تر است و موفقیت‏های روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.

http://www.andisheqom.com

 



:: موضوعات مرتبط: آثار و برکات نماز، نماز درمانی، روانشناسی نماز، ،
:: برچسب‌ها: نقشه راه, نمازخانه, رهبری و نماز, بیانات رهبری, اینفوگراف نماز, آرامش نماز, روانشناسی نماز, نمارخانه, دنیای نماز,
ن : مهربانو
ت : 1 اسفند 1394
آراسته بودن هنگام نماز و تأثیر آن بر فرزندان


وقت نماز بود، صدای اذان از پشت پنجره خانه، دل را نوازش می كرد، بچه ها داخل اتاق مشغول بازی بودند، مادر وضو گرفته بود، و پدر هم در حال وضو گرفتن بود، بچه‌ها همین طور كه بازی می‌كردند به اعمال و رفتار پدر و مادر توجه داشتند ...

مادر چادر زیبا و سفیدی كه به هنگام نماز به سرش می انداخت، را به سر انداخت، چرا كه با آن چادر، حوریه‌ای زیبا و مهربان می‌شد كه تماشایش آرامش‌بخش بود، جا نماز زیبایش را وسط اتاق پهن كرد، عطر مخصوص نماز كه وقتی در فضا می‌پیچید همه را مدهوش می‌كرد، باز در فضای خانه می‌چرخید، بچه‌ها این حالت مادر را خیلی دوست داشتند و البته پدر هم مشغول پوشیدن لباس‌های زیبایش و شانه كردن موهایش برای رفتن به مسجد بود.

مادر آرام آرام وارد نماز شد، به چه زیبا بود تماشا كردِن ملكوت مادر، بچه‌ها چقدر دوست داشتند كه در این ملكوت شریك باشند و لذا آن ها نیز به تقلید از مادرشان به معراج رفتند ...

بله یكی از راه‌های تربیت فرزندان این است كه والدین به هنگام انجام عبادت و گفتگوی با خدا بهترین و زیباترین لباس‌هایشان را بپوشند و خودشان را خوشبو كنند، بچه‌ها از این اعمال می‌فهمند كه این عملی كه انجام می‌شود بسیار مهم است و لذا به آن علاقه‌مند می‌شوند و به مرور زمان اهمیت آن با گوشت و پوستشان آمیخته می‌شود.

خداوند مهربان نیز انسان‌ها را دعوت كرده است كه هنگام نماز لباس‌های زیبا و ...بپوشند و فرموده است:

«زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید».[1]

این جمله مى‏‌تواند هم اشاره به "زینت‌هاى جسمانى" باشد كه شامل پوشیدن لباس‌هاى مرتب و پاك و تمیز، و شانه زدن موها، و به كار بردن عطر و مانند آن مى‏‌شود، و هم شامل "زینت‌هاى معنوى" یعنى صفات انسانى و ملكات اخلاقى و پاكى نیت و اخلاص باشد.[2]

یكی دیگر از عوامل تربیت فرزندان پر كردن اوقات فراغت است، اگر به بزهكاری و راه خلاف رفتن بسیاری از جوانان خوب زوم كنیم و زیر زره بین علت و معلول قرار دهیم می‌بینیم كه این شخص زمانی سراغ بزهكاری و خلاف رفته است كه اوقات فراغت داشته و از بیكاری و گذران عمر به این راه متوسل شده است، چرا كه اگر انسان خودش را مشغول كاری نكند هوای نفس و شیطان او را به طرف خود كشیده و به سوی خلاف می‌برد.

از راه های تربیت درست فرزندان، خوش اخلاقی با آن‌ها است، چرا كه اولین مرحله تربیت جذب كردن آن شخص به سوی خود است و برای این كه انسان بتواند كسی را به سوی خودش جذب كند باید با او از در مهربانی و خوش اخلاقی وارد شود، حتی رسول خدا هم كه پیامبر الهی است و برای تربیت عموم مردم مبعوث شده بود، به وسیله اخلاق خوشش بود كه مردم را به طرف خودش جذب نموده بود و خداوند از این مساله پرده برداشته است.

همان گونه كه امیر المومنین در این خصوص می فرماید: «اگر تو خودت‌ را متوجه‌ كاری‌ نكنی‌، نفس‌ تورا مشغول‌ به‌ خودش‌ می‌كند.»[3]

بله اگر پدر و مادر كه دلسوزان اصلی فرزند هستند برای فرزندشان برنامه ریزی نداشته باشند و از طریق درست اوقات فراغتشان را پر نكند قطعا هوای نفس و شیطان برای او برنامه ریزی خواهند كرد و طبق میل خودشان او را تربیت خواهند كرد.

یكی دیگر از راه های تربیت درست فرزندان، خوش اخلاقی با آن‌ها است، چرا كه اولین مرحله تربیت جذب كردن آن شخص به سوی خود است و برای این كه انسان بتواند كسی را به سوی خودش جذب كند باید با او از در مهربانی و خوش اخلاقی وارد شود، حتی رسول خدا هم كه پیامبر الهی است و برای تربیت عموم مردم مبعوث شده بود، به وسیله اخلاق خوشش بود كه مردم را به طرف خودش جذب نموده بود و خداوند از این مساله پرده برداشته و می‌فرماید:

«به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‏‌شدند.»[4]

یكی دیگر از عوامل تربیت فرزندان پر كردن اوقات فراغت است، اگر به بزهكاری و راه خلاف رفتن بسیاری از جوانان خوب زوم كنیم و زیر زره بین علت و معلول قرار دهیم می‌بینیم كه این شخص زمانی سراغ بزهكاری و خلاف رفته است كه اوقات فراغت داشته و از بیكاری و گذران عمر به این راه متوسل شده است، چرا كه اگر انسان خودش را مشغول كاری نكند هوای نفس و شیطان او را به طرف خود كشیده و به سوی خلاف می‌برد

این آیه به خوبی نشان می‌دهد حتی پیامبر هم برای تربیت نیاز به اخلاق خوش و مهربانی دارد، چرا كه انسان طبیعتا دنبال كسی می‌رود كه به او مهر می‌ورزد و از خشونت و سنگدلی بیزار است، در كانون خانواده هم اگر مهر و محبت و خوش اخلاقی حاكم باشد قطعا بچه‌ها به محیط خانه علاقه‌مند خواهند شد و اگر سنگدلی و خشونت حاكم باشد بچه‌ها با كمتر محبتی كه از دیگران ببینند جذب آنها می‌شوند و چه بسا به دام افراد شیاد و خلاف‌كار بیفتند چرا كه آن‌ها در ابتدای امر برای جذب دیگران خود را شخصی دلسوز و مهربان معرفی می‌كنند و وقتی انحراف مورد نظرشان را اعمال كردند چهره واقعی خودشان را نشان می دهند ... .

ولی اگر این بچه در خانه ارضا می‌شد و مورد مهر و محبت قرار می‌گرفت سراغ این شیادان و فاسدان نمی‌رفت و در نتیجه به گناه و فساد آلوده نمی‌گشت.

 

[1]. یا بَنی‏ آدَمَ خُذُوا زینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد...». سوره اعراف: 31

[2]. تفسیر نمونه، ذیل آیه فوق

[3]. «النفس‌ ان‌ لم‌ تشغله‌ شغلك؛» غزرالحكم، 318

[4]. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلین». آل عمران: 159



:: موضوعات مرتبط: آداب نماز، آثار و برکات نماز، نماز درمانی، اسرار نماز، چرایی نماز، روانشناسی نماز، آسیب شناسی نماز، ،
:: برچسب‌ها: آثار و برکات نماز, نمازدرمانی, روانشناسی نماز, نماز و تاثیر بر کودکان, زینت نماز, نمازخانه,
ن : مهربانو
ت : 1 اسفند 1394
اخلاص شيخ عباس قمي

در یكی از ماه‌های رمضان با چند تن از رفقاء از ایشان (محدث قمی) خواهش كردیم كه در مسجد گوهرشاد اقامه‌ی جماعت را بر معتقدان و علاقه‌مندان، منت نهد، با اصرار و ابرام این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یكی از شبستان‌های آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز می‌افزود هنوز به ده نرسیده بود، كه اشخاص زیادی، اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد؛ یك روز پس از اتمام نماز ظهر به من كه نزدیك ایشان بودم، گفتند: من امروز نمی‌توانم نماز عصر بخوانم رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند در موقع ملاقات و استفسار از علت ترك نماز جماعت گفتند: حقیقت این است كه در ركوعِ ركعت چهارم، متوجه شدم كه صدای اقتداكنندگان كه پُشت سر من می‌گویند «یا الله یا الله ان الله مع الصابرین» از محلی بسیار دور به گوش می‌رسید، این توجه كه مرا به زیادتی جمعیت متوجه كرد، در من شادی و فرحی تولید كرد و خلاصه خوشم آمد كه جمعیت این اندازه زیاد است، بنابراین من برای امامت، اهلیت ندارم.[1]

[1] .فوائد الرضویّه، ج1، مقدمه محمود شهابی



:: موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان ، ،
:: برچسب‌ها: اخلاص در نماز, نمازخانه, آیه 6 سوره ی ماعون, سوره انعام, آیه قرآن, سوره, شیخ عباس قمی, نماز شیخ,
ن : مهربانو
ت : 1 اسفند 1394
اصل نماز چند ركعت است

امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن حدیث جالبی دارند.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نماز بهترین اعمال دینی است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت‌های دیگر هم قبول می‌شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی‌شود، همان ‌طور كه اگر انسان شبانه‌روزی پنج نوبت در نهر آبی شست‌وشو كند، آلودگی در بدنش نمی‌ماند، نمازهای پنج‌گانه هم انسان را از گناهان پاك می‌كند و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسی كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسی است كه نماز نمی‌خواند، یكی دیگر از پرسش‌هایی كه درباره نماز مطرح می‌شود این است كه چرا به تعداد ركعات نماز افزوده شده است یا شنیده‌ایم كه نمازها به صورت 2 ركعتی نازل شده است، ولی به دلیل ولادت امام حسن و حسین(ع) هفت ركعت پیامبر(ص) به نمازها اضافه كرده است، آیا این درست است؟ اگر در این خصوص روایتی هست بیان كرده و بگویید نماز در صدر اسلام چگونه بوده است؟

سیدحسن موسوی كارشناسی مركز تخصصی نماز در جواب این پرسش می‌گوید:

امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن فرموده‌اند: اصل نماز یك ركعت است، چون اصل عدد یك مى‏‌باشد، بنابراین هر گاه نماز را از یك ركعت كمتر بیاورند، عمل آورده شده نماز نیست، بارى حق عزوجل مى‏‌دانست آن یك ركعت - كه كمتر از آن اصلاً نماز نیست- را بندگان كاملاً و تماماً نیاورده، بلكه ناقص اداء مى‏‌كنند، پس یك ركعت دیگر را با آن مقرون ساخت تا با ركعت دوم نقص ركعت اول جبران شود و بدین ترتیب اصل نماز دو ركعت جعل كرد.

سپس رسول خدا(ص) مى‏‌دانستند بندگان این دو ركعت را با تمام آنچه مورد امر است و كاملاً و تماماً نخواهند آورد، از این رو به هر كدام از نماز ظهر و عصر و عشاء دو ركعت ضمیمه شد تا بدین وسیله نقص دو ركعت اول و دوم جبران شود و نیز حضرت مى‏‌دانستند كه در وقت نماز مغرب غالباً مردم از خواندن نماز منصرف و به كارهایى از قبیل افطار و تناول غذا و وضو و آماده كردن مقدمات استراحت در شب هستند، لذا یك ركعت بیشتر به آن اضافه نكردند تا بدین وسیله نماز مغرب بر آن‌ها سبك و خفیف باشد و نیز وجه دیگر براى اضافه شدن یك ركعت به نماز مغرب آن است كه بدین وسیله ركعات نماز در روز و شب عدد فرد مى‏‌شود و اما نماز صبح به حال خود واگذارده شده و چیزى به آن اضافه نشده، زیرا اشتغال در وقت این نماز بیشتر از اوقات دیگر بوده و دنبال نیازمندی‌ها رفتن وسیع‏‌تر نسبت به ازمنه دیگر است.

جهت دیگر آنكه قلوب و دل‌ها در وقت نماز صبح از فكر و اندیشه خالى‏‌تر نسبت به اوقات دیگر است، زیرا در شب معاملات مردم كمتر و داد و ستد قلیل و ضعیف‏‌تر است، بنابراین انسان در وقت اقبالش به نماز بیش از اوقات دیگر است.(1)

در روایتی از حضرت امام محمدباقر(ع) در این باره نقل شده: موقعى كه پیغمبر عالیقدر اسلام را به معراج بردند، نمازهاى واجب كه 10 ركعت بودند، هر كدام دو ركعتى بودند، وقتى حضرت حسنین(ع) متولد شدند، پیامبر اسلام(ص) براى شكرگزارى خدا هفت ركعت دیگر به آن‌ها اضافه كرد و خدا هم اجازه داد.(2)

در حدیثی امام سجاد(ع) با اشاره به چگونگی و علت تغییر نماز فرموده‌اند: در مدینه و زمانى كه دعوت عمومى به اسلام آشكار شد و اسلام قوت یافت و خداوند عزوجل جهاد را بر مسلمانان واجب فرمود، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازهاى شبانه‌روز افزود، به این ترتیب: دو ركعت به نماز ظهر و دو ركعت به نماز عصر و یك ركعت به نماز مغرب و دو ركعت به نماز عشاء و نماز صبح را به همان صورت كه در مكه واجب شده بود، باقى گذاشت و بر آن نیفزود.(3)

در پایان ذكر این مطلب ضروری است كه افزودن ركعت‌های دیگر بر نماز حتماً به دستور و اذن خداوند توسط پیامبر(ص) صورت گرفته است، زیرا پیامبر مأمور الهی است و از طرف خود چیزی نمی‌گوید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏»(4)؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏‌گوید!؛ آنچه مى‏‌گوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!

دیگر پرسش‌های نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح كنید.

 

*پی‌نوشت‌ها:

1-علل الشرائع، ج‏1، ص 261

2-الكافی، ج‏3، ص 487

3-من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص 455

4-نجم (53)، آیه 3 و 4


ن : مهربانو
ت : 1 اسفند 1394


محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.