چه زيبا مي گويد: «دعا و نماز, زندگي مرا نجات داده است, من بدون آن مدت ها پيش ديوانه شده بودم. من در تجارب زندگي عمومي و خصوصي خود تلخ کامي هاي بسيار سختي داشته ام که مرا دستخوش نااميدي مي ساخت اگر توانسته ام بر اين نااميدي ها چيره شوم به خاطر دعا و نمازهايم بوده است. دعا و نماز را مانند حقيقت, بخشي از ندگي خود به شمار نمي آورم بلکه تنها به خاطر نياز و احتياج شديد روحي آنا را به کار مي بسته ام, زيرا اغلب خود را در حال و وضعي مي يافتم که احتمالا بدون نماز و دعا نمي توانستم شادمان باشم. هر چه زمان مي گذشت اعتقاد من به خدا افزايش مي يافت و نياز من به دعا ونماز بيشتر مي شد و صورتي مقاومت ناپذير به خود مي گرفت. بدون آن زندگي سرد و تهي بود. به همان اندازه که غذا براي بدن لازم استع دعا و نماز براي روح ضرورت دارد. در واقع آن قدر که دعا و نماز براي روح لازم است, غذا براي بدن ضرورت ندارد زيرا اغلب لازم است به خاطر سلامت بيشتر خودمان گرسنگي بدهيم و از غذاخوردن خودداري کنيم, اما در مورد دعا و نماز چنين اجتنابي نمي توان وجود اشته باشد.(1)
گاندي در جاي ديگر مي گويد: «من کوچکترين شکي ندارم که نماز و دعا, وسيله غير قابل انکاري براي پاک کردن قلب از اميال نفساني است ولي بايد با منتهاي تواضع آميخته گردد.».(2)
منابع :
1. همه مردم با هم برابرند, مهاتما گاندي, ترجمه محمود تفضلي, ص 1-107.
2. رؤيايي با حقيقت, مهاتما گاندي, ترجمه ليلي شاپوريان, ص 79.
:: موضوعات مرتبط:
در محضر بزرگان ،
،
:: برچسبها:
گاندی,
نماز,
نمازخانه,
درمحضربزرگان,
ستون دین,